سارا عبدالملکی 

در ۲۰ مرداد ۱۳۷۰ سارا عبدالملکی در شهر زیبای کرج چشم به جهان گشوده است.

او ورزش را از رشته ورزشی راگبی شروع کرده و تا تیم ملی رسیده است.

در یک سانحه تصادف قطع نخاع شده است اما تسلیم نشده الان در قایق رانی فعالیت دارند.

خانم عبدالملکی یک برادر کوچک تر از خود دارند و هر دو شان در کودکی بیش فعال بودند.

سارا از کودکی دختر با هوشی در زمینه درس و ورزش بود.

از کاراته تا دو و میدانی

سارا عبدالملکی وقتی ۵سال داشت ورزش را با کاراته آغاز کرد. در ۴ سبک متفاوت کاراته توانسته بود حرفه ای شود.

تا اینکه مسیر راهش را تغییر داد و به دو و میدانی رفت در آن رشته هم چندین مدال آورد.

راگبی و مربی گری

او رشته ی راگبی را پس از دو و میدانی دنبال کرد. یکی از اعضای تیم ملی شد.

برای فراغت و تامین نیازهای مالی خود مربی گری هم می کرد.

تصادف سارا عبدالملکی

در ۲۹ دی ماه ۱۳۹۴ که برای استعدادهای ناشناخته با ماشین خود از تهران به کرمانشاه می رفت.

بدلیل این که در مسیر خط کشی نبود ماشین منحرف می شود و چپ می کند.

به بیمارستان امیرالمومنین بوئین زهرا فرستاده شد اما چون حالش خیلی بد بود؛

به بیمارستان رجایی قزوین انتقال داده شد و یکبار با شوک به زندگی بازگشت. 

حمایت مالی و قطع نخاع 

از راه کمپینی که خانم شقایق دهقان و همسرشون در فضای مجازی برگزار کردند.

نزدیک ۳۰۰ میلیون کمک مالی حمایت کردند.

قسمت دیگری از هزینه هایش را همسر علی دایی پرداخت کرد. پس از چندین عمل جراحی و کاردرمانی توانست دوباره به زندگی برگردد. 

ورود به رشته ی قایقرانی 

ایشان پس از یک سال وارد پرتاب نیزه ی معلولین شد. سال ۹۶ که علاقه به قایقرانی داشت رفت و الان عضو کایاک تیم ملی است. 

او می گوید: از زمانی که ورزش را شروع کردم هدفم المپیک است.

 به نظر خودم فکر کنم آرزوی یک ورزشکار باشد. من هم هدفم را روی این گذاشتم. 

تقدیر از سردار آزمون 

یکی از چهره های محبوبی که بر بالای سر سارا در بیمارستان ظاهر شد و در این مدت با حمایت هایش او را به ورزش باز گرداند کسی جز سردار آزمون نیست.

خانم عبدالملکی در برنامه ۱۱ دی ۹۸ با حضور در برنامه دورهمی از این بازیکن تیم ملی فوتبال تقدیر کرد. 

دوستان بی معرفت

مادرشان می گویند: سارا کلی دوست داشت که نمی دانم کجا هستند البته سارا هم نمی داند. 

خاستگاری های زیادی داشت، سارا شخصیتی مهربان و اجتماعی داشت.

به راحتی می توانست خود را در دل همه جا کند. سارا معتقد بود که سنش کم است.

می گفت هنوز فرصت زیادی دارد تا به ازدواج فکر کند. دوست داشت روی ورزش، درس و کارش تمرکز کند،

به همین دلیل خواستگارهایش را رد می کرد.