روایتی عاشقانه از زوج ویلچرنشین ازدواج این زوج با این که روی ویلچرنشسته اند. اما نشان دادند و ثابت کردند که با نداشتن پا هم می توانند مثل افراد سالم روی پای خودشان بایستند. نحوه ی آشنایی بهمن بهکار و رقیه زارعی از طریق جامعه معلولان باهم که جزو یک میلیونی و سی صد هزارنفری […]
روایتی عاشقانه از زوج ویلچرنشین
ازدواج این زوج با این که روی ویلچرنشسته اند.
اما نشان دادند و ثابت کردند که با نداشتن پا هم می توانند مثل افراد سالم روی پای خودشان بایستند.
نحوه ی آشنایی بهمن بهکار و رقیه زارعی از طریق جامعه معلولان باهم که جزو یک میلیونی و سی صد هزارنفری توانخواه در کشور هستند.
در سال ۱۳۹۶/۱۰/۱۲با هم در بیت امام جمعه (آل هاشمی) تبریز عقد کردند.
چیدمان خانه ی شان با دکوراسیون آرایی سفید, مرتب و تمیز است.
دو اتاق دارند و وسایلشان برای خودشان مناسب سازی شده است.
این دو زوج یک فرزند پسر به نام سایمان دارند که با عروسک زنبور عسلش بازی می کند.
اقای بهکار می گوید که بچه مادر زرنگ، یک دست او را میگیرد ولی بچه مادر تنبل، دو دستاش را میگیرد و سایمانِ ما نیز از نوع اول است و هیچ سختی برای ما ندارد.
ایستادن بدون پا
آقای بهکار می گویند: ۱۰ خواهر و برادر دارم که زمانی ۱۷ سالم بود معلولیت به سراغم آمد.
اولش فکر کردم روماتیسم یا آرتروز است.
اما این علائم علاوه بر من در سه برادر و یک خواهرم هم دیده شده بود.
بعد ها متوجه شدیم که از ازدواج فامیلی است.
این را هم یاد آوری کنم که خواهرم یک ورزشکار و قهرمان کشوری هندبال بود، ازدواج کرد و بچهدار شد ولی بعدها دچار معلولیت شد.
ادامه می دهد در روزهای اولی که فهمیدم معلول شدم با آن درگیر بودم مثل بقیه آدم ها از خدا گله داشتم که چرا من!
برایم سخت بود که وقتی چشمم را باز می کردم تا وقتی که بخوابم حسرت انجام هزار و یک کار ریز و درشت داشتم.
از دست دادن توانایی پوشیدن کفش، از خانه بیرون رفتن و غرق شدن در ترافیک شهری چیزهایی بود من دیگر از دست داده بودم.
اما این موضوعات برای یک فرد سالم عادی است ولی به خودم حرکت دادم و دو راهکار جلوی خود گذاشتم.
عاشقانه ای از جنس صبر
اقای بهکار می گوید:
با خودم فکر کردم اگر می خواهم یک معلول جسمی باشم باید ادامه تحصیل ندهم؛
فقط به جسمم فکر کنم اما اگر بخواهم یک معلول با سواد باشم مجبورم درس بخوانم.
که راه دوم را بر گزیدم با استفاده از طرح سه درصدی وارد دادگستری شدم.
هر خانهای مناسب برای معلولان نیست زیرا برای ما خانهای لازم است که اولا نزدیک محل کارم باشد و در ثانی باید شرایط خاص خود از جمله طبقه اول بودن، آسانسور و سرویس بهداشتی بزرگ، نبود ارتفاع خاصی در خانه و آشپزخانه را دارا باشد.
بعد از ازدواج ما برادر همسرم زحمت بررسی خانه برای ما را بر عهده دارد.
همه این شرایط را مد نظر قرار میدهد ولی به علت اینکه خانههای اطراف محل کارم گران قیمت هستند، این کار را برای ما سختتر میکند.
نه تنها آقای بهکار بلکه تمام معلولان از وضعیت نامناسب پلهای عابر پیاده و آسانسورهای همیشه خاموش کنار آن و سرویس بهداشتی نامناسب شهری و نبود حمل و نقل عمومی مناسب برای معلولین نیز گلایههای دارند.
آقای بهکار ادامه می دهد که اگر بنده به عنوان یک معلول جسمانی بخواهم از خانه به زعفرانیه یا شهرک باغمیشه بروم، این شرایط برای من فراهم نیست یا مشکلاتی از قبیل عرض زیاد جویهای آب، نبود پُلهای مناسب، خاموش بودن آسانسور کنار پُلهای عابر پیاده، ارتفاع زیاد عابر بانکها، نبود خط ویژه برای عبور معلولان، نبود جای پارک برای معلولان، سرویس بهداشتیهای نامناسب پارکها، رمپهایی با شیب زیاد از این دست مشکلات است که ما هر لحظه به آن ها گرفتاریم.
مناسب سازی شهری پیشکش مناسب سازی فرهنگی کنید
خانم رقیه زارعی با بغض در گلویش می گوید:
بدترین حرفی که شنیدهایم و گریه ام می گیرد این بود که ببینید چه کردهاند که الان کفاره گناهشان را میدهند.
در حالیکه من ۹ ماهه بودم که تب کرده و فلج شدهام و همسرم نیز به علت مشکلات ژنتیکی و در سن نوجوانی دچار معلولیت شده است؛
پدرم قبلا به قدری پولدار بود ولی وقتی فوت شد هیچی نداشت زیرا دار و ندار خود را برای بهبودی من خرج کرد.
خانم زارعی ادامه می دهد:
وقتی فردی معلول میشود، دچار افسردگی شدید شده و باید یک کاردرمان و روانشناس خبرهای باشد تا او را از این وضعیت نجات دهد درابتدا برای این که خانواده معلول دچار یک خلاء شده و نمیدانند باید چه کار کنند.
آنها بلافاصله با تفکر بهبودی به سراغ دکتر میروند و وقتی بهبودی حاصل نمیشود، سرخورده میشوند و وجود آن کار درمان و مشاور همان مشکل بزرگی است که ما داریم و به قول آقای بهکار به ما خدمات گلهای میدهند.
بهزیستی هم مقصر نیست زیرا بودجه کم است و تعداد افراد تحت پوشش زیاد است.
پیوند صبر و استقامت در مسیر عشق
آقای بهکار مشکل ازدواج و کار را از دیگر مسائل جامعه معلولان برشمرده در این خصوص میگوید:
یکی از اهداف ازدواج من و خانم زارعی این بود که امیدی به سایر معلولان بدهیم که اگر بخواهند، میشود.
زیرا من در سن ۴۰ سالگی ازدواج کردم و دلیل دیر ازدواج کردن بنده نیز همین معلولیت بود.
چون بین اینکه با فرد سالم و یا معلول ازدواج کنم، مانده بودم
عده ای از افراد سالم درک صحیحی از وضعیت معلول ندارند و احتمال اینکه هیجانی برخورد کند و بعد طاقت مشکلات را نداشته باشد، وجود دارد.
ولی از طرف دیگر اگر با فرد معلول ازدواج میکردم باید با فردی بود که توانایی به مراتب بالاتر از من داشت و در این افکار بودم که خداوند متعال خانم زاعی را جلوی من گذاشت و هر روز بیشتر از خدا تشکر میکنم.
جمله ی تحقیر آمیز; طفلی معلول است نمی تواند خانه را تمیز کند
اگر یک زن معمولی و سالم خانهدار، خانه نامرتبی داشته باشد کسی به او خُرده نمیگیرد ولی اگر ما معلولان خانهمان نامرتب باشد، همه آن را به معلولیت ربط میدهند.
درحالیکه ما به عنوان یک معلول شاید ماهها یادمان نمیافتد که معلول هستیم.
https://www.disns.ir/1399/07/04/%d9%87%d9%85%d9%87-%db%8c-%d9%85%d8%a7-%db%8c%da%a9-%d9%85%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%84-%d9%88%db%8c%d9%84%da%86%d8%b1-%d8%b3%d9%88%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%b4%db%8c%d9%85/
آقای شهردار یکبار به صورت نمادین سوار بیآر تی شوید تا درک از وضعیت مناسبسازی شهری داشته باشید
به ما گفتهاند که مسیر بی آر تی برای معلولان مناسبسازی شده است ولی ما از شهردار میخواهیم تا یک بار سوار ویلچر شود و در یک ایستگاه بایستد و ببیند که آیا اتوبوس ها مناسب معلولان است و یا نه؟
اتوبوسهای شیک و پیک را آوردهاند ولی وقتی اهرم مخصوص معلولان را که باید در هر ایستگاه باز شود را به اتوبوس پرچ کردهاند، چه میتوان گفت؟
از ما میخواهند تا سوار مترو شویم؛ ولی فکر کنید که من سوار مترو شده و در ایستگاه میدان ساعت پیاده میشوم
آیا جایی وجود دارد تا من برای رفتن به بیرون راهی پیدا کنم؟ در حالیکه پله برقی وجود دارد ولی آسانسوری در نظر نگرفتهاند.
او میافزاید: زمان دانشگاه برخی از اساتید بودند که همه کلاسهای خود را در طبقه چهارم و پنجم برگزار میکردند و هیچ توجهی به شرایط شاگردان خود نداشتند و متاسفانه امکانات لازم برای معلولان در دانشگاهها نیز وجود ندارد از اینرو من از آن کلاسهایی که در طبقات بالا برگزار میشد، استفاده نمی کردم.
بارها شده که با تاکسیها و آژانسها سر اینکه ما ویلچری سوار نمیکنیم، دعوا کردهایم؛
در حالیکه این انصاف نیست که هم از وسایل و خدمات و امکانات شهری بیبهره بمانیم و هم اینکه عوارض و مالیات بدهیم.
آقای بهکار هم در ادامه صحبتهای همسرش با بیان اینکه قوانین مصوب برای رفاه حال معلولان از سوی مسئولان اجرا نمیشود،
اضافه میکند: چند سال پیش من در حین عبور از خیابان تصادف کردم
ولی چون ویلچر برقی را به عنوان یک خودرو می دانند من را مقصر اعلام کردند در حالی که پایم شکست.
Thursday, 21 November , 2024