داستان مرکز خیریه ی روشنا مرکز نیکوکاری روشنا :امروز می خواهم درمورد مادری براتون حرف بزنم که به صورت اتفاقی باهاشون روبرو شدم، اونم در تلویزیونی که خیلی کم نگاه میکنم. نمیدونم شاید کار خدا بوده که اون روز به بخش خبری بیست وسی را نگاه کردم و با خانم ریگی آشنا شدم. مادری که […]

 داستان مرکز خیریه ی روشنا

مرکز نیکوکاری روشنا :امروز می خواهم درمورد مادری براتون حرف بزنم که به صورت اتفاقی باهاشون روبرو شدم، اونم در تلویزیونی که خیلی کم نگاه میکنم. نمیدونم شاید کار خدا بوده که اون روز به بخش خبری بیست وسی را نگاه کردم و با خانم ریگی آشنا شدم. مادری که بدترین اتفاق زندگی اش را که از دست دادن فرزند می باشد، به بهترین اتفاق زندگی خیلی ها تبدیل کرده است. معلوم بود او انسانی است که با همه ی بچه هایی که به سرپرستی قبول کرده است، مانند مادری مهربان و دلسوز رفتار می کند. چه لذت بخش است این مادرمان را در مرکز نیکوکاری روشنا با لباس محلی بلوچ موقع خدمت کردن به فرزندان ایرانمان ببینیم. مطمئنم رنگ و بوی خدا در آنجا وجود دارد.شاید این همه مهر و محبتی که از طرف این استاد بزرگوار به اطرافیانش منتقل می شود، از برکت خون شهید حکیم ریگی  پدر بزرگوار خانم ریگی می باشد. 

روشنا دختر کوچولوی خانم ریگی که درحال حاضر دختر همه ی خانواده های ایرانی شده است، در سن شش سالگی در دوم مرداد سال ۹۸  متاسفانه بر اثر تصادف فوت کرد.

پس از آن اتفاق ناگوار خانم ریگی تصمیم گرفتند، که یک مرکز خیریه با نام دخترشان بازکنند. در این مرکز نیکوکاری خانم ریگی به فرشته های زمینی که به کمک نیاز دارند کمک می کنند. اگر همه ی انسان ها به مسائل و اتفاقات اطرافشان این گونه نگاه کنند، دیگر در دنیا دیگر هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. خانم ریگی تمام پس انداز خود را به  کارهای خیر وقف کرده است. وقتی در مورد کار خیر و کمک به دیگران حرف میزنیم، همه ی ما فکر می کنیم باید پول زیادی داشته باشیم تا بتوانیم به دیگران کمک کنیم، اما این یک طرز فکر کاملا اشتباه است. هرکس می تواند به اندازه ی درآمدی که دارد کمک کند. حتی  گاهی وقتها همان ده هزار تومن که برای ما بی ارزش است می تواند برای کمک به بعضی خانواده ها موثر باشد.